۱۳۹۴/۰۲/۱۹

نامه مصطفی تاج زاده از اوین به بهانه تولد همسرش



شش سال است که به جرم خوردن میوه ممنوعه "نقد عملکرد رهبر" محکوم به زندگی در اوین  شده ام.
خداوند را سپاسگزارم که در راه دشوار و پرمخاطره صید گوهر عدالت و آزادی و نفی فساد و تک صدایی و طالبانی گری مرا به داشتن پدر و مادری صبور و بزرگوار، دخترانی همراه و بردبار و همسری حامی و پرهیزگارمتنعم و مفتخر کرده است. با چنین سرمایه بزرگی چه باک اگر آقای صادق لاریجانی با چشم بستن بر موازین قانونی، دینی و اخلاقی زندانیان سیاسی را در ردیف سارقان مسلح و قاچاقچیان مواد مخدر قرار می دهد تا نقض مسلم ترین حقوق شان موجه شود.
بگذریم ازاین که وقتی با تحرکات غیرقانونی داعش وطنی مواجه می شود که آشکارا بزرگان جامعه را تهدید می کنند و در روز روشن به ایجاد رعب و وحشت و حتی ضرب و شتم چهره های دلسوز می نمایند، لکنت زبان می گیرند و خط و نشان کشیدن را از یاد می برند. روشن است که از ایشان چشم یاری نباید داشت.
هرچه ریاکاری در ارکان حکومت رایج تر می شود، با حافظ که جانانه به مبارزه با این پدیده شوم پرداخت، انس بیشتری می گیرم. در پلیدی و خطرناکی ریا همین بس که پیامبر اکرم (ص) آن را شرک اصغر خوانده و فرمود "بر امت خویش از هیچ چیز انداره ریا نمی ترسم" و خواجه شیراز نیز فسق و گناهی بالاتر از آن نمی شناسد. وقتی به سالوس ورزان می رسد، بی تحمل می شود. هم خود جام می گیرد و ازاصل ریا دور می گردد و هم از زاهد خودبین می خواهد که از او دور شوند چون تاب دیدن و شنیدن تزویر ندارد. جرم نابخشودنی ریاکاران دین به دنیا فروش، نزد لسان الغیب آن است که خود سراپا عیبند و در دیگران جز عیب نمی بینند. خود مست غرورند و با این حال در تعقیب دردی کشانند و در دیگران جز عیب نمی یابند. خود لقمه شبهه ناک می خورند ولی در پوستین خلق می افتند تا مانع حرام خواری شوند. آن چه حافظ را به خشم می آورد آتشی است که زهد ریایی به خرمن دین می زند و ایمان مردم بر باد می دهد. به باور من خانه قوم ریاکار در میان ملتی که چنین شاعر عارفی دارد، هم چون خانه عنکبوت سست و لرزان است. اگرچه ظاهری منسجم و حساب شده دارد. یکی از مهم ترین دلایل مخالفت من با هرگونه استبدادی چه سکولار و چه دینی، رشد مفاسد اخلاقی بویژه ریا و دورویی و نفاق و تملق در آن رژیم است.
اوین، پانزدهم اردیبهشت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر