۱۳۹۴/۰۴/۰۹

Ey Tamamiye Roye Zamin ای تمامی روی زمین




نظر آقا به ایشان نزدیکتر است!؟

این گفته هاشمی رفسنجانی در دیداری که با جمعی از مردم دزفول داشت و در آن گفته بود برخی روحانیون هم در حمایت از احمدی نژاد مقصر هستند، در روزهای اخیر تبدیل به "من نبودم، تو بودی" تبدیل شده است. روحانیونی که اشاره هاشمی را خطاب به خود تلقی کرده اند دست و پایشان را گم کرده اند که مبادا این ماجرا ادامه یابد. بویژه روز به روز بر شمار افشاگری های مربوط  به دزدی ها، اختلاس ها و غارت کشور در دوران طلائی (از نظر فروش نفت) احمدی نژاد افزوده می شود.
روزنامه اعتدال نگاهی کرده است به گفته های شاخص ترین روحانیون طرفدار و حامی احمدی نژاد و با نقل سخنان و حمایت های آنها این مطلب را نوشته است.
مصباح یزدی در سخنان خود  در مورد انتخاب شدن احمدی‌نژاد چنین گفته بود. "دیشب‌ یکی‌ از دوستان‌ حاضر در جلسه‌ نقل‌ کرد قبل‌ از برگزاری‌ مرحله اول‌ انتخابات‌ به‌ محضر یکی‌ از علمای‌ اهواز رسیدم‌. ایشان‌ گفت‌ نگران‌ نباشید، احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور می‌شود. ایشان‌ گفته‌ بود که‌ شخصی‌ شب‌ بیست‌ و سوم‌ ماه‌ رمضان‌ در حال‌ احیا پیش‌ از نیمه شب‌ به‌ خواب‌ می‌رود. در خواب‌ به‌ او ندا می‌شود که‌ بلند شو برای‌ احمدی‌نژاد دعا کن‌، وجود مقدس‌ ولی‌عصر (عج‌) دارند برای‌ احمدی ‌نژاد دعا می‌کنند. می‌گوید من‌ حتی‌ اسم‌ احمدی‌نژاد را نشنیده‌ بودم‌ و اصلن او را نمی‌شناختم‌! خود ایشان‌ نیز در تاریخ‌ دهم دی‌ماه‌ قاطعانه‌ گفته‌ بود که‌ من‌ رئیس‌جمهور خواهم‌ شد. کسانی‌ با او شوخی‌ می‌کردند که‌ این‌ چه‌ حرفی‌ است‌ می‌زنی‌؟ چه‌ کسی‌ به‌ تو رأی‌ می‌دهد؟ چه‌ کسی‌ تو را می‌شناسد؟ گفته‌ است‌ این‌ قول‌ یادتان‌ باشد، امروز 10 /10 /83 است‌، من‌ رئیس‌جمهور خواهم‌ شد! حالا خواب‌ دیده‌ یا کسی‌ به‌ او گفته‌ است‌ من‌ نمی‌دانم!"
او در اولین‌ دیدار خود با احمدی‌نژاد پس‌ از انتخابات‌ ریاست‌جمهوری‌ خطاب به وی چنین گفته بود. "خدای‌ متعال‌ را شاکریم‌ که‌ زمینه انتخاب‌ چنین‌ شخصیتی‌ برای‌ این‌ دوره خاص‌ از انقلاب‌ را فراهم‌ کرد و آیندگان‌ به‌ این‌ نتیجه‌ خواهند رسید که‌ انتخاب‌، مشحون‌ به‌ کرامات‌ و معجزات‌ بود و از این‌ رو توفیق‌ شکر این‌ نعمت‌ را از خداوند خواستاریم‌. عنایات‌ حضرت‌ ولی‌عصر(عج‌) یار ملت‌ ایران‌ بود که‌ به‌ چنین‌ موفقیتی‌ دست‌ یافت‌ و تلقی‌ ما این‌ است‌ که‌ این‌ نفخه الهی‌ که‌ در این‌ زمان‌ در جامعه ما دمیده‌ شده‌ و آثارش‌ در علاقه بیشتر مردم‌ به‌ دین‌ و اندیشه‌های‌ اسلامی‌ ظهور یافته‌، مرتبه‌ ای‌ از مراتب‌ چیزی‌ است‌ که‌ در زمان‌ پیامبر اسلام (ص) تحقق‌ پیدا کرد و ان‌شاءالله مرتبه کاملش‌ در زمان‌ ظهور حضرت‌ ولی‌عصر(عج‌) تحقق‌ خواهد یافت‌."
روحانی دیگری که حامی سرسخت احمدی‌نژاد طی سال‌های گذشته بوده، آیت‌الله احمد جنتی است. حمایت‌های او درانتخابات منجر به کودتای 88 از احمدی‌نژاد مورد اعتراض بسیاری از جریان‌های سیاسی کشور شد. زیر آنها اعتقاد داشتند که دبیر شورای نگهبان نباید به صورت علنی از یک نامزد ریاست جمهوری حمایت کند. اما آیت‌الله جنتی در جلوت و خلوت از رئیس دولت‌های نهم و دهم حمایت می‌کرد. جملات او در حمایت از نامه احمدی‌نژاد به رئیس‌جمهور آمریکا نمونه بارز این حمایت‌ها بود.
جنتی چنین گفته بود. "این نامه (نامه احمدی‌نژاد به رئیس‌جمهور آمریکا) فوق‌العاده است و عقیده من این است که از الهامات خدا بود . . . توصیه می‌کنم این نامه را بچه‌ها همه بخوانند و در مدارس و دانشگاه‌ها خوانده شود و صداوسیما نیز مکرر آن را بخواند . . . این‌گونه حرف زدن، الهام خداوند است."
او در یکی دیگر از خطبه‌هایش نیز چنین گفته بود. " مردم با اشک و نذر و نیاز و توسل به خدا در سوم تیر یکی از هم ‌قدهای خود را انتخاب کردند. کمک خدا در حادثه، مشهود است. یکی از دوستان نقل می‌کرد آن زمان سوار تاکسی شده بود و راننده تاکسی گفته بود من می‌خواهم به آقای احمدی‌نژاد رأی بدهم؛ زیرا مادرم که چند سالی است مرده دیشب به خوابم آمده و گفته به احمدی‌نژاد رأی بده."
او در یکی از گفتگوهای خود نیز در حمایت از احمدی‌نژاد چنین گفته بود حمایت من از آقای رئیس‌جمهور یکی به دلیل حمایت‌های آق" بوده است و دیگر اینکه غالبن مواضع و شاخصه‌های وجودی رئیس‌جمهور را می‌پسندم؛ مانند ساده‌زیستی، تواضع، پرکاری، عدالتخواهی صادقانه، علاقه به خدمت به محرومین، شهامت و شجاعت در اقدام به کارهای سنگین و احیاناً خطرناک، مبارزه با ظلم، فساد، استکبار و سلطه ‌طلبان زورگو در حد تحقیر آنها و برخورد از موضع قدرت با آنها، ابتکار در عمل که همیشه حرف اول را مبتکران می‌زنند. این مجموعه خصالی است که من در هر که باشد او را دوست دارم و از او حمایت می‌کنم و این خصال در افراد گذشته وجود نداشته یا کمتر وجود داشته است و مردم هم به همین دلیل، آن آراء بالا را به او دادند.
آیت‌الله مؤمن در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 88 وارد میدان حمایت از محمود احمدی‌نژاد شد و چنین گفت. "من آقای احمدی‌نژاد را از سه نامزد دیگر بهتر می‌دانم. باید فردی از سوی مردم انتخاب شود که صلاحیت لازم برای اداره مملکت داشته باشد و خواسته و دستورات پیامبر(ص) و امامان(ع) را برآورده سازد.
محمد یزدی نیز در جریان انتخابات 88 از احمدی‌نژاد حمایت کرد و در بیانیه‌ای اعلام کرد که نظر جامعه مدرسین در انتخابت 88 احمدی‌نژاد است. در بخشی از این بیانه آمده بود احمدی‌نژاد در مقایسه با سایر افراد به ارزش‌های اسلامی توجه بیشتری داشته و شاخص‌های مورد نظر امام و رهبری را رعایت می‌نماید. نظر شخصی بنده به عنوان یکی از اعضای جامعه مدرسین قبلا اعلام شده است و مجددن عرض می‌کنم به هیچ وجه مجوز شرعی برای عبور از احمدی‌نژاد را ندادیم و البته این نظر شخصی بنده است.
حجت‌الاسلام مرتضی آقاتهرانی دبیرکل جبهه پایداری و نماینده کنونی مجلس در مورد دولت احمدی‌نژاد گفته بود: «این دولت، از زمان مشروطیت تاکنون محبوب‌ ترین و بهترین دولت بوده است»؛
حجت‌الاسلام رهدار، مدیر سابق مرکز تاریخ معاصر مؤسسه خمینی گفته بود که ر این دوره از انتخابات، مانند ائتلاف شش نفره‌ای که در جنگ جمل علیه امام علی (علیه‌السلام) برپا شد، ائتلافی مقابل احمدی‌نژاد شکل گرفت. آنها چون دیدند یک بچه مسلمان پیرو خط ولایت آمده، همه مقابل او ائتلاف کردند، اما در نهایت شکست خوردند.
حجت‌الاسلام قاسم روانبخش از وردست های معروف مصباح یزدی نیز، نامه احمدی‌نژاد به رئیس جمهور امریکا را به نامه پیامبر تشبیه کرده و گفته بود که پاسخ ندادن به نامه یا حتا بی‌ادبی آن‌ها به آن، از شخصیت نویسنده نمی‌کاهد؛ بلکه اعتبار مخاطبِ ‌نامه را کاهش می‌دهد؛ چنان که پاره شدن نامه پیامبر اعظم توسط خسرو پرویز، چیزی از اعتبار پیامبر نکاست و خسرو پرویز را برای همیشه تاریخ، سرافکنده ساخت.
حجت‌الاسلام سقای بی‌ ریا، از اعضای جبهه پایداری و مشاور احمدی نژاد در امور روحانیت در دولت نهم در مورد جایگاه احمدی‌نژاد در کشورهای غربی گفته بود که در سفر شانگهای، خانم‌های هندو آمدند و با دست ‌مالیدن بر شیشه اتومبیل رئیس‌جمهور، خواستند خودشان را متبرک کنند.

۱۳۹۴/۰۴/۰۸

عمق دریا Omqe Darya

ترانه فارسی با صدای خانم سارا فرد

واقعه کربلا به روایت یزید!؟

 فریدون تنکابنی از اعضای کانون نویسندگان ایران پیش از انقلاب بوده که احمد شاملو، غلامحسین ساعدی، اسماعیل خویی و . . . دبیران آن کانون بودند. . هیئت دبیران کانون پس از انقلاب در سال 58  سیاوس کسرایی، هوشنگ ابتهاج، فریدون تنکابنی و . . را به دلیل توده ای بودن، اخراج کرد.
فریدون تنکابنی چندی بعد از کشور گریخت و پیوسته در اروپا طنزپردازی کرده است. متن زیر از کارهای جدید اوست با عنوان "واقعه کربلا به روایت یزید" که به نظر می رسد ذره ای انگولک طنزآمیز شده باشد، چون در سایتهای دیگر اندکی تغییر دارد.
پس از واقعه کربلا ،قوه قضائیه یزید که ریاست آن با شریح قاضی بود، اطلاعیه ای به شرح زیر منتشر کرد.

به اطلاع امت مسلمان می رساند که اخیرن گروهک به اصطلاح ملی مذهبی موسوم به هفتادودوتن به سرکردگی حسین فرزند علی، شهرت مظلوم که قصد بر اندازی حکومت حقه اسلامی، به زعامت حضرت امیر المومنین یزید ابن معاویه ومحاربه با آن را داشتند که در ناحیه حساس کربلا مستقر شده و فتنه انگیزی را آغاز کردند.
گرچه مقاصد این گروهک ملحد از ابتدا اشکار بود، اما رافت اسلامی امیر المومنین وخواست قلبی ایشان برای جلوگیری از ریختن خون بی گناهان سبب شد که ابتدا از طریق مذاکره خواستار تسلیم عوامل اصلی گروهک مزبور شوند. اما از آنجا که آنهابا سر سختی بر مقاصد خود پافشاری میکردند، ناچار سپاه اسلام به فرماندهی برادر متعهد و مکتبی ابن زیاد والی کوفه و برادر ابن سعد ماموریت یافتند که این فتنه را در نطفه خفه کنند و آنان با شایستگی وکاردانی تمام ماموریت محوله را به انجام رساندند.
یکی از عوامل نفوذی گروهگ در سپاه اسلام موسوم به حُرّ، شهرت تمیمی، که چندی توانسته بود چهره واقعی خود را پنهان کند، با هوشیاری وتلاش پیگیر برادران حفاظت اطلاعات سپاه اسلام شناخته شد، وافشا گردید و او چاره ی ندید جزآنکه مقاصد خود را آشکارکند وبه مقاومت برخیزد وناچار در رویاروئی کشته شود.
قوه قضائیه به اطلاع امت مسلمان می رساند که شایعاتی مبنی برقطع آب،  قتل کودکان و بد رفتاری با زنان، خردسالان وبیماران اسیر، ساخته وپرداخته بدخواهان ودشمنان شناخته شده حکومت اسلامی است ، وبه هیچ وجه صحت ندارد. برعکس از طرف امیرالمومنین اوامر اکید برای مهربانی ومراقبت دقیق ازخانواده های محاربین صادر شد. چراکه در غیر این صورت بیم آن میرفت که آتش خشم امت مسلمان دامان آنان را نیز بگیرد.
در پایان باید از برادر فداکار و ایثار گر شمر ابن ذی الجوشن، که در حساس ترین لحظات به وظیفه خطیر خویش عمل کرده ونامی نیکو از خود به یادگار گذاشته است ،سپاسگزاری وقدر دانی کرد.

مهر و امضاء
دادستان قوه قضائیه حکومت اسلامی
شریح قاضی

۱۳۹۴/۰۴/۰۷

Ivette & Gilbert "Dar Masih Azadist"




خامنه‌ای، خطوط قرمز هسته‌ای و دولت محلل روحانی!؟

واقعیت این است که حسن روحانی و دولت او مطلوب و مقبول خامنه‌ای نیستند. تعیین خطوط قرمز هسته‌ای توسط خامنه‌ای، برای به شکست رساندن توافق هسته‌ای نیست، برای آن است که رهبری و اصولگرایان، پس از توافق از سودهای آن استفاده کنند و ترکمنچای آن را به گردن روحانی و ظریف بیندازند.



خامنه‌ای تنها چند روز مانده به پایان فرصت توافق هسته‌ای در ۱۳۹۴/۰۴/۰۲ به تکمیل خطوط قرمزی پرداخت که پیش از این برای توافق هسته‌ای تعیین کرده بود. خطوط قرمز وی به شرح زیر است.
ایران در آینده به تولید ۲۰هزار مگاوات برق هسته‌ای ۱۹۰ هزار سویی نیاز دارد.
نفی محدودیت های بلند مدت ۱۲-۱۰ ساله، محدودیت ده‌ ساله را ما قبول نداریم؛ ما مقدار سال‌های معینی را که مورد قبول ما است به مجموعه‌ی هیئت مذاکره‌کننده گفته‌ایم که چه مقدار، محدودیت را قبول کرده‌ایم.
تحقیق و توسعه و ساخت‌وساز در دوران محدودیت پذیرفته شده باید ادامه یابد.
لغو کلیه تحریم ها، بنده تصریح می‌کنم، تحریم‌های اقتصادی و مالی و بانکی، چه آنچه به شورای امنیت ارتباط پیدا می‌کند، چه آنچه به کنگره‌ آمریکا ارتباط پیدا می‌کند، چه آنچه به دولت آمریکا ارتباط پیدا می‌کند، همه باید فورن در هنگام امضای موافقت‌نامه لغو بشود؛ بقیه‌ تحریم‌ها هم در فاصله‌های معقول لغو شود.
منوط کردن لغو تحریم‌ها به اجرای تعهدات ایران (کاهش تعداد سانتریفیوژها، تغییر ساختار رآکتور آب سنگین اراک، و . . .) به طور مطلق قابل قبول نیست. بلکه طرفین به طور هم‌زمان اجرای تعهداتشان را باید آغاز کنند.
موکول کردن لغو تحریم‌ها به تأیید آژانس قابل قبول نیست. برای این که آژانس مستقل و عادل نیست و اطمینان یافتن آژانس متضمن معنای نامعقول چک کردن تک تک خانه‌ها و وجب وجب خاک ایران است.
بازرسی‌های فراتر از قوانین بین‌المللی قابل قبول نیست.
پرس‌وجوی از شخصیت‌ها را هم به‌هیچ‌وجه قبول ندارم و موافق نیستم.
بازرسی از مراکز نظامی را هم نمی پذیریم.
هیچ نوع تعهد بازگشت ناپذیری نباید قبول شود.

معنای خطوط قرمز
وبسایت سیدعلی خامنه‌ای در اینفوگرافیک خطوط قرمز مذاکرت هسته ای۳/۴/۹۴  را منتشر کرده است. چند احتمال در رابطه با این که معنا و هدف این خطوط قرمز چیست، قابل طرح است.
احتمال اول، عدم توافق هسته‌ای است که اگر خامنه‌ای بر این خطوط قرمز اصرار بورزد، توافق هسته‌ای در کار نخواهد بود. واقعیت این است که دولت‌های غربی این خطوط قرمز را نمی‌پذیرند. دولت اوباما اکنون نیز به شدت تحت فشار شدید دولت اسرائیل، دولت‌های عربی به رهبری عربستان سعودی، نیروهای افراطی جنگ‌طلب آمریکا، و . . . قرار دارد تا حتا به توافق لوزان تن ندهد و امتیازهای بیشتری از ایران بستاند.
خامنه‌ای بر این باور است که اگر مذاکرات به شکست بینجامد، دنیا آمریکا و دولت‌های غربی را عامل شکست مذاکرات به شمار خواهد آورد. برای این که در برابر تضمین عدم ساخت سلاح هسته‌ای از طریق پذیرش انواع محدودیت‌ها و نظارت‌ها از سوی ایران، آمریکا همچنان دست از زیاده‌خواهی و زورگویی بر نداشت و حتا حاضر به لغو تحریم‌ها نشد.
اما تعیین مسئول شکست مذاکرات، حلال و رافع مسائل و مشکلات عظیمی که موجودیت ایران و ایرانیان را تهدید می‌کند نیست. با شکست مذاکرات، کنگره آمریکا به سرعت تحریم‌های جدیدی وضع خواهد کرد که ایران را از همین درآمدهای اندک موجود هم محروم می‌سازد. اگرچه افزایش تحریم‌ها به خودی خود ده‌ها میلیون انسان را با خطر نابودی مواجه خواهد کرد، اما همان طور که باراک اوباما دقایقی پس از توافق لوزان گفت، راه‌حل افزایش تحریم‌های اقتصادی نیز به ناچار به حمله نظامی به ایران منتهی خواهد شد. تجاوز نظامی، ایران را به وضعیتی بدتر از سوریه تبدیل خواهد کرد و پیامدهای آن کل منطقه را در بر خواهد گرفت.
احتمال دوم، تقویت تیم مذاکره‌کننده و امتیازگیری بیشتر است که اینها خطوط قرمز صد درصدی نبوده و نیستند. تعیین این خطوط قرمز و مصوبه مجلس با قصد افزایش توان چانه‌زنی تیم مذاکره‌کننده صورت گرفته و این امکان را به آنها می‌دهد که به طرف‌های غربی بگویند اگر در برخی مطالبات و شرایط، خصوصان لغو تحریم‌ها، تغییری ایجاد نکنید، خامنه‌ای، مجلس و دیگر نیروهای افراطی ایران زیر بار توافق نخواهند رفت. در این صورت جمهوری اسلامی به سوی غنی سازی بالای ۲۰ درصد و افزایش ذخایر غنی‌شده پیش خواهد رفت.
شاهدی که احتمال دوم را تأیید می‌کند، خط قرمز توافق یک مرحله‌ای خامنه‌ای بود. توافق لوزان به گونه‌ای تفسیر شد که با خط قرمز یک مرحله‌ای او سازگار شود. اینک نیز اگر توافق بدون امضایی به دست آید، و توافق نهایی امضا شده به بعد موکول شود، باز هم با تفسیر خواهند گفت که آن چه در نهایت به امضای طرفین خواهد رسید، همان توافق هسته‌ای یک مرحله‌ای است.
احتمال سوم، پیگیری اهداف چندگانه خامنه‌ای خواهان توافق هسته‌ای است.
در همین سخنرانی مجددن این اتهام را به صراحت نفی می‌کند که در ایران فرد یا گروهی مخالف توافق هسته‌ای باشند. او می‌گوید،
مسئولین جمهوری اسلامی، بنده، دولت، مجلس، قوّه‌ قضائیّه، دستگاه‌های گوناگون امنیّتی، نظامی و غیره، همه در این جهت متفق و موافق هستیم که توافق باید انجام بگیرد. در این جهت هم باز همه متفق اند که این توافق عزتمندانه باشد، مصالح جمهوری اسلامی به دقت و با وسواس باید در آن رعایت بشود؛ در این هم هیچ اختلافی نیست؛ دولت، مجلس، بنده، دیگران و دیگران همه در این جهت متفق هستیم، نظرمان یکی است. توافق بایستی توافقی باشد منصفانه و منافع جمهوری اسلامی را بایستی تأمین بکند.
هدف از توافق را هم در همین سخنرانی به صراحت تمام بیان می‌کند: «هدف ما از این مذاکرات لغو تحریم‌ها است؛ جدّن دنبال این هستیم که این تحریم‌ها لغو بشود.
روشن است که هرگونه توافقی، حداقل به تعلیق رفته رفته تحریم‌ها منتهی خواهد شد. از این منظر، جمهوری اسلامی با اجرای تعهداتش، در عمل در کوتاه مدت به تعلیق مرحله‌ای تحریم‌ها و در بلند مدت به لغو مرحله‌ای تحریم‌ها دست خواهد یافت.
حسن روحانی، ظریف و تیم مذاکره‌کننده این هدف را محقق خواهند ساخت. اما دولت روحانی، دولت محلل خامنه‌ای است که مانند شوهر محلل فقط یک بار به کار می‌آید تا مسأله و مشکلی را حل و رفع کند.

دیگر اهداف خامنه‌ای
واقعیت این است که حسن روحانی و دولت او، رئیس جمهور و دولت مطلوب و مقبول خامنه‌ای نیست. می‌گویند دل آقا از عملکرد فرهنگی و آموزشی دولت خون است. روزی نیست که قوه قضائیه و نیروی انتظامی مانع برگزاری نمایش یا کنسرتی نشوند. روزی نیست که مانع برگزاری سخنرانی‌ای نشوند و نیروهای لباس شخصی سپاه و بسیج خدمت سخنران متفاوت نرسند. کار از حمله به علی مطهری به اغتشاش در سخنرانی حسن روحانی در حرم خمینی کشید. دو میهمانی ماه رمضان حسن روحانی برای اصول‌گرایان و غیر اصول‌گرایان و روحانیون نیز با کمترین اشاره‌ای به حصر موسوی و کروبی و رهنورد و ممنوع التصویری محمد خاتمی، با اعتراض شدید اصول‌گرایان مواجه شد.روزنامه سپاه پاسداران تحت عنوان حامیان فتنه در ضیافت افطار رئیس جمهور به شدت به حضور مدافعان رهبران جنبش سبز اعتراض کرد.
اگرچه وزارتخانه‌های فرهنگ و ارشاد اسلامی، آموزش و پرورش، فرهنگ و آموزش عالی همان نیستند که حسن روحانی می‌خواست و می‌خواهد، اما آن چیزی هم نیستند که خامنه‌ای و اصول‌گرایان می‌خواهند. اگر چه وضعیت دانشگاه‌ها اصلن مطلوب نیست، ولی حسن روحانی با هر ترفندی که بود، دانشگاه‌ها را از شر بسیاری از روسای تعیین شده از سوی احمدی‌نژاد خلاص کرد. حسن روحانی قانون حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر را که پس از تصویب مجلس به تأیید شورای نگهبان رسیده بود، جهت اجرا ابلاغ نکرد و در نهایت رئیس مجلس، علی لاریجانی آن را ابلاغ کرد.
دو نگرانی عمده دیگر خامنه‌ای، انتخابات مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی در هفتم اسفند ماه سال جاری است. او و اصول گرایان سنتی و افراطی به شدت نگران آنند که اصلاح‌طلبان و اعتدالی‌ها- تحت رهبری نانوشته هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی، حسن روحانی، سید حسن خمینی و ناطق نوری- با استفاده از برگ برنده توافق هسته‌ای، بهبود روابط با دولت‌های غربی و پیامدهای احتمالی مثبت توافق، اصول‌گرایان افراطی را از مجلس آینده برانند.
مقامات دولت جدید در جلسات خصوصی می‌گویند که احمدی‌نژاد هزینه کردن ۱۰ هزار میلیارد تومان از پول‌های چپاول شده برای انتخابات را آغاز کرده است. می گویند او ۵۰۰ تن را در سراسر کشور استخدام کرده و آنان فعالیت خود را آغاز کرده‌اند. در همین حال، سازمان حفاظت اطلاعات سپاه به افرادی چون محسن امین‌زاده، محسن میردامادی، فیض‌الله عرب سرخی، و دیگران اخطار کرده که هرگونه فعالیت انتخاباتی آنان با پاسخ بازداشت روبرو خواهد شد. از انتخابات مجلس مهم‌تر، انتخابات مجلس خبرگان رهبری است. خامنه‌ای می‌خواهد خبرگانی بسازد که تابع محض او باشند تا به راحتی بتواند جانشین خود را به تأیید آنان برساند.
از مدت‌ها قبل اصول‌گرایان دائماً این ادعا را تکرار می‌کنند که دولت روحانی اولین دولت تک دوره‌ای است. چهار رئیس جمهور قبلی، خامنه‌ای، هاشمی رفسنجانی، خاتمی، احمدی‌نژاد، هر یک دو دوره رئیس جمهور بوده‌اند. اصول‌گرایان افراطی و نظامیان، در بهترین شرایط قصد دارند که در انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۹۶ به کار حسن روحانی پایان بخشند. اما اگر توافق هسته‌ای محقق شود، توافقی که واجد خطوط قرمز خامنه‌ای نباشد، اما “شدیدترین تحریم‌های طول تاریخ را رفته رفته به تعلیق در آورد یا لغو سازد؛ در این صورت خامنه‌ای با بسیج نیروهایش و از طریق آنان چنین خواهد گفت.
الف) دولت خطوط قرمز مقام معظم رهبری را زیر پا نهاد.
ب) توافق هسته‌ای مانند عهدنامه ترکمنچای با روسیه است، توافق لوزان را ترکمانچای هسته‌ای خوانده‌اند. (1، 2 و 3)
پ) با توجه به این که دولت به نام ملت و نظام به این توافق تن داده، نمی توان آن را لغو کرد. لذا راهی جز اجرای توافق نداریم.
ت) حسن روحانی و ظریف به اعتماد نظام و مردم خیانت کرده و باید پاسخگو باشند.
با ادامه وضعیت کنونی، در پایان سال ۹۴ بحران‌های اقتصادی و مشکلات ناشی از آنها به اوج خود می رسند. نیروهای افراطی طرفدار خامنه‌ای گمان می‌کنند در چنین فضایی، شاید زودتر از خرداد ۹۶ بتوان از شر دولت روحانی خلاص شد. این منطق خامنه‌ای در استفاده ابزاری از نیروها برای رسیدن به مقاصد خویش است.
بنابراین، تعیین خطوط قرمز هسته‌ای توسط خامنه‌ای، برای به شکست رساندن توافق هسته‌ای نیست. برای آن است که پس از توافق از سودهای آن رهبری و اصول‌گرایان استفاده کنند و ترکمانچای آن را به گردن روحانی و ظریف بیندازند. آنها خواهند گفت که اگر دولت روحانی خطوط قرمز رهبری را در نظر می‌گرفت، ایران در چنبره ترکمانچای دیگری اسیر نمی شد.
پس اینک نوبت خداحافظی با دولت محلل است.
اکبر گنجی
http://www.radiozamaneh.com/224961

۱۳۹۴/۰۴/۰۶

Parwaz پرواز



دختران خوابگاه!؟

فیلم لو رفته از خوابگاه دانشجویان دختر، رقص دختران در خوابگاه، همجنس‌بازی دختران در خوابگاه دانشگاه معروف تهران، خانه دانشجویی، سکس دختران، فساد در خوابگاه دانشجویی دختران . . . بیداد می‌کند و تیترهایی از این دست، اولین نتایج جست وجوی شما از خوابگاه دختران، در گوگل، یوتیوب یا دیگر شبکه‌های اجتماعی خواهد بود.


این در حالی است که برقراری رابطه جنسی بین دختران یا دختران و پسران در ایران ممنوع، خلاف شرع و مغایر با عرف عنوان می‌شود. با وجود آن که بسیاری از زنان و حتا مردان این داستان‌ها را تجربه کرده یا شنیده‌اند، همچنان بیشترشان به دنبال این هستند بدانند پشت دیوارهای خوابگاه دختران چه خبر است؟ دانشجویان دختر در خلوت خود چه می‌کنند؟


سولماز دانشجوی کشاورزی در کرج با شوخی می‌گوید همیشه این تیترها را دنبال می‌کنم که فیلم یا عکسم منتشر نشود. محمد صادق، دوست پسر سولماز هم در تایید حرف او می‌گوید من هم نگاه می‌کنم تا سولماز را پیدا کنم شاید هم یکی از آشنایان. این روزها ما به خودمان هم شک داریم هرچند به نظرم روابط آزاد داشتن چیز بدی نیست. ترس بسیاری از مردان و دخترانی که این فیلم‌ها یا اخبار را دنبال می‌کنند هم شاید بی مورد نباشد. انتشار چنین موضوعاتی در شبکه‌های اجتماعی همواره برای دختران دردسرهای زیادی به همراه داشته و دارد. اخراج از دانشگاه، از دست دادن موقعیت‌های کاری و حتی طرد شدن از سوی خانواده، کمترین عواقبی خواهد بود که در انتظار آنهاست.
مستانه، دانشجوی ارشد مطالعات زنان و ساکن یکی از خوابگاه‌های دانشگاه تهران می‌گوید، بیشتر این حساسیت و کنجکاوی را باید در محدودیت جست و جو کرد. زمانی‌که در جامعه، خانواده و . . . نمی‌توان از این موضوعات حرف زد؛ زمانی‌که بدن انسان برای اکثر شهروندان در ایران هنوز ناشناخته است، نباید انتظار بیشتری داشت. این حریص بودن، این ترسِ انسان سنتی را باید درک کرد. البته در این بین از نگاه سنتی و ریشه‌دار مردسالار نباید غافل شد، به ویژه وقتی‌ که مذهب تشدید کننده‌اش باشد.
به گفته سحر، هم رشته و هم اتاق مستانه ذهب دستاویز مناسبی است برای حاکمان تا در خصوص به انضباط کشیدن جامعه هنجارسازی کنند. یکی از همین موارد، زنان و متعلقات آنها مثل مو، بدن و . . . است. این هنجار هم چیزی نیست جز زن پاکدامن. تعدادی از مردان وزنان در اجتماع همواره خود را با چنین معیارهایی مشخص می‌کنند و همواره سعی می‌کنند نشان دهند که به آن الگوی انسان هنجارمند و خوب نزدیک هستند.
سحر در همین ارتباط می‌گوید،، اکثر مردانی که این تصاویر را دنبال می‌کنند و یا می‌خوانند به دنبال همین هنجار زن پاکدامن هستند. هر چند درصد زیادی از همین اکثریت هم، خود را به آن مقید نمی‌کنند. زنان هم بنظر من به دنبال خط معیاری برای پاکدامنی خود هستند تا در این محیط راحت‌تر زندگی کنند . . . در واقع می‌خواهند فاصله خود را با این هنجار ببینند تا زندگی بهتری درست کنند.
دخترانی که مخالف معیار پاکدامنی هستند.
شیرین، ۲۲ساله، اهل مشهد و دانشجوی ترم ششم صنایع دانشگاه تهران است. به گفته خودش در دوران دبیرستان یک رابطه عاطفی بچه‌گانه داشته است. در طول سه سال زندگی در تهران تجربه داشتن چهار دوست پسر جدی را داشته است. با محمد، یکی از این پسران رابطه جنسی برقرار کرده و آن را تجربه دوست داشتنی معرفی می‌کند. او برقرای رابطه جنسی را، خلاف نظر سحر به هیچ عنوان معیاری برای پاکدامنی نمی‌داند و می‌گویدۀ منظور از پاکدامنی یعنی عروسک بودن برای مردان.
او در روزهای اول دانشگاه تنها به دنبال موفقیت بوده؛ هرچند تعریفی از موفقیت و پیشرفت هم نداشته است. همانند بسیاری از همکلاسی‌های خود به فکر ازدواج، کار و زندگی آرام بوده است.  شیرین مرتب این سوال را تکرار می‌کند.آیا حرف زدن از سکس، سیگار کشیدن و . . . معیار پاکدامنی است؛ نه به هیچ عنوان . . . اصلن خوب و بدی در دنیا وجود ندارد.
این دختر دانشجو در پاسخ به چگونگی رابطه‌اش با دیگر دختران و اینکه تا امروز با آنها هم رابطه داشته است می‌گوید، شخص خود من که نه. البته گاهی با هم شوخی می‌کنیم، حتا شوخی بدنی ولی بیشتر این شوخی‌ها کلامی هستند. در جمع ما بعضی اوقات از سر شوخی یکی مرد می‌شود یکی زن یا هر دو زن و لزبین می شوند اما در خلوت خصوصی‌مان چنین اتفاقی تا به حال به صورت جدی نیفتاده است. صحبت‌هایی در خصوص لزبین بودن تعدادی از دختران در خوابگاه شنیده می‌شود اما خود این دختران این موضوع را انکار می‌کنند، دلیلش هر چیزی می‌تواند باشد. بیشتر آنها کلونی خودشان را دارند هرچند بعضی وقت‌ها اطراف ما نیز می‌آیند. به طور کلی این روزها شرایط زندگی برای همجنسگراها در خوابگاه‌های دخترانه مساعد نیست، البته در جامعه هم همین مشکل وجود دارد. در حالی‌که دختران دگرجنس‌گرا اجازه دارند که حداقل در مورد پسران، سکس یا موضوعات ممنوعه حرف بزنند اما این قشر از ابراز این احساسات هم  همواره در چند سال اخیر با مشکلات بیشتری مواجه شده‌اند.
آدلر رناتا، ۲۲ ساله و یکی از فعالان همجنسگراست. او هم اکنون در ترکیه دوران پناهجویی خود را می‌گذراند. او به رادیو زمانه می‌گوید، پارتنرم در ارومیه درس می‌خواند و من دانشجوی نجف آباد بودم. چند روزی به عنوان مهمان به خوابگاهی که او در آن مستقر بود رفتم. از همان ابتدا همه رفتارهای ما را زیر نظر گرفته بودند و این در حالی بود که در آن چند روز کار خاصی انجام ندادیم. این موضوع باعث شد تا بهار اتاقش را عوض کند. این اتفاق دوباره زمانی که او به نجف آباد آمد تکرار شد. در نهایت به خاطر سیگار و پاسور من را از خوابگاه محروم و سپس بنا به دلایلی که بی ارتباط به ماجرای من و بهار نبود از دانشگاه اخراجم کردند، این در حالی بود که من نه سیگار می‌کشم و نه بلد بودم که پاسور بازی کنم.

سرگردان بین هویت و کنش جنسی
نگار یک سال است که از مقطع کارشناسی ارشد در رشته روانشناسی دانشگاه خوارزمی  فارغ‌التحصیل شده است. او 25 سال دارد و مانند بخشی از جامعه دختران دچار بحران و تناقض شده است. کسی حرف او را نمی‌فهمد برای همین قصد دارد تا از ایران برود تا شاید بتواند زندگی بهتری را برای خود بسازد. از یک طرف دوست دارم نقش زن سنتی را بازی کنم و از طرفی دیگر بعضی وقت‌ها دلم می‌خواهد خودم و بدنم را آزاد کنم و از آن لذت ببرم. مدتی هم است که فکر می‌کنم تمایلات همجنسگرایانه پیدا کرده‌ام. او سعی دارد تا با کمک یکی از دوستان روانشناسش در خارج از ایران این دغدغه و سرگردانی را پایان بدهد.  او میان اینکه احساسات این روزهایش کنش جنسی است یا هویت جنسی‌، سرگردان است. خیلی از ما دختران در خوابگاه و حتا در جامعه تصور درستی از هویت جنسی‌مان نداریم. دلایل زیادی هم دارد مثل محدودیت‌های ارتباط برقرار کردن با همجنس یا غیر همجنس در خوابگاه، ترس از سنت و نهایتن نگرانی از ترد شدن از جانب خانواده و جامعه است. دختران در جامعه و خصوصا در خوابگاه به سمت کنش جنسی تمایل بیشتری دارند تا آگاه شدن به هویت جنسی‌شان. وقتی حرف‌هایی که می‌زنیم و آرزوهایی که در سر داریم را مورد کنکاش قرار دهیم و البته اگر صادق باشیم، می‌بینیم که کنش جنسی را معیار حرکت قرار داده‌ایم و غافل از اینکه کنش جنسی نهایتا از تو یک کارگر جنسی (sex worker) می‌سازد. دست آخر همین مسئله باعث شده تا تمایلات جنسی خودمان را به هویتمان نسبت دهیم و این یعنی زندگی در برزخ؛ یعنی نه این هستیم نه آن؛ یعنی برای افرادی مثل من درگیری ذهنی همه روزه تا تلاش کنم به حرف‌های جنسی، حرکات جنسی، آرزوهای جنسی و مسخره‌‌تر از همه پیدا کردن هویت جنسی فکر کرده و دیگر وارد زندگی آرام نشوم.
مریم حنیفی
http://www.radiozamaneh.com/224683

۱۳۹۴/۰۴/۰۵

Farsi Worship Music By Dariush

 I am Free

بازداشت روزخواران!؟

۹۲ دختر و پسر به اتهام روزه‌خواری در تبریز بازداشت شدند. پلیس می‌گوید ۹۲ دختر و پسر را که در کافی‌شاپ هتل شهریار تبریز در حال روزه‌خواری بودند، بازداشت کرده است. برخی منابع خبری شمار بازداشت‌شدگان را ۱۵۰ نفر اعلام کرده‌اند. معاون اجتماعی نیروی انتظامی آذربایجان‌ شرقی امروز چهارشنبه سوم تیر به خبرگزاری فارس گفته که کافی‌شاپ هتل شهریار تبریز از اول ماه رمضان اقدام به سرو غذا در این مکان می‌کرد که روز سه‌شنبه دوم تیر با حضور پلیس هنگام سرو غذا با حکم قضایی با این هتل برخورد شد. در این اقدام ۹۲ نفر که ۴۱ دختر و ۵۱ پسر اهل تبریز اقدام به سفارش غذا کرده بودند، هنگام خوردن غذا به همراه مسئول این کافی‌شاب دستگیر و بعد از تشکیل پرونده تحویل مقامات قضایی شدند. با دستور دادستان تبریز شعبه ویژه‌ای برای برخورد با روزه‌خواری در دادگستری استان آذربایجان‌ شرقی ایجاد شده است.

در ایران طی ماه رمضان، خوردن و آشامیدن در ملاءعام جرم قلمداد می‌شود. روزه‌خوران در ایران به جریمه نقدی و شلاق محکوم می‌شوند. در یکی از خبرساز‌ترین رویدادهای مربوط به روزه‌خواری در سال ۱۳۸۹ علی کریمی، بازیکن وقت تیم فوتبال استیل‌آذین تهران به خاطر روزه‌خواری از این تیم اخراج شد.

۱۳۹۴/۰۴/۰۴

Tamam Shod تمام شد

هوای خنک اوین!؟

آنگاه که هوای خنک اوین به هوای دوزخ تبدیل می‌شد.
هرشب صداى تیربار مى‌آمد و بامداد روز بعد در روزنامه نام کسانى را که اعدام شده بودند مى‌خواندیم. در یکى از دفعات دویست و پنجاه نفر اعدام شده بودند. ما نیز در تمام طول شب صداى تیربارها و تک تیرها را شمرده بودیم. این طورى بود که هواى خنک اوین به هواى دوزخ تبدیل شد.
من زندان اوین را در سه مرحله تجربه کرده‌ام. نخستین بار در زمان شاه به مدت پنجاه و چهار روز در این زندان بازداشت بودم. پرونده عجیب و غریبى براى من تدارک دیده بودند. شخصى در هنگام بازجویى و پس از کتک خوردن به ساواک گفته بود که من او را تشویق کرده‌ام که داستانى بر ضد یک شخص دیگر بنویسد. البته من کوچک‌ترین اطلاعى از این داستان نداشتم. اما به همین مناسبت دستگیر شدم و به زندان اوین منتقل شدم.


واقعیت این که در آن دوران به شدت ترسیده بودم، چون در ذات خود آدم شجاعى نیستم. هنگامى که وارد اوین شدم متوجه شدم که هوا چند درجه از تهران خنک‌تر است. در این دوران در دو بند زندان حبس شدم. یکى از بندها سلول هاى یک نفره بزرگ داشت و دیگرى سلول هاى بسیار کوچک، که ظاهرا بند تنبیهى بود. معاون زندان سروان جوانى به نام روحى بود. گرچه رسم است که بگویند همه‌ى ساواکى‌ها بد بودند، اما به نظر من مى‌رسید که این شخص آدم قابل احترامى است. بعدها روانشاد غلامحسین ساعدى به من گفت که این سروان روحى پس از انقلاب خودکشى کرده است.
قابل ذکر است که در لحظه‌اى که مرا به زندان بردند دکتر ساعدى نیز در زندان بود. او که از همین سروان روحى شنیده بود من در زندانم و یکى از دلایل دستگیرى‌ام اوست به شدت به هیجان آمده بود و به گفته خودش سیگار در باغچه مى‌ریخته که شاید من ببینم و بردارم. اینجا دو نکته است. یکى این که من در آن موقع سیگار مى‌کشیدم و دیگر این که فکر مى‌کردم به این دلیل مرا دستگیر کرده‌اند که به عنوان اعتراض به اعدام خسرو گلسرخى و کرامت‌الله دانشیان، و همچنین دستگیرى فریده لاشایى، دکتر غلامحسین ساعدى و هوشنگ گلشیرى از کار در رادیو تلویزیون ایران استعفا داده بودم. همین سروان روحى هنگامى که شنید همانند دکتر ساعدى در ماه دى به دنیا آمده به شدت خوشحال شد. من فکر مى‌کنم به نحوى تحت تاثر شخصیت دکتر غلامحسین ساعدى بود.
در آن زمان به نظرم مى‌رسید که این زندان اوین جاى زیبایى است. درخت‌هاى بسیار بلند و هواى بسیار عالى. مرتب کتاب هایى در اختیار من گذاشته مى‌شد که علیه کمونیست‌ها نوشته شده بود. بسیارى از این کتاب‌ها ترجمه بودند و کتاب‌هاى بسیار مزخرف و فاقد محتوایى بودند. زمانى که به سروان روحى گفتم نیازى به کتاب‌هاى ضد کمونیستى ندارم، ابدا قصد انجام یک انقلاب کمونیستى ندارم و اگر ممکن باشد کتاب‌هاى ادبى کلاسیک را در اختیار من بگذارد، او غزلیات شمس و دیوان حافظ را در اختیار من گذاشت. هردو کتاب نو بودند و چنین برمى آمد که تازه سفارش داده شده بودند. البته زندان جاى بدى است، اما من در آن روزها حال خوشى داشتم. هواى پاکیزه و منظره درخت‌هاى کهن از پنجره سلول، به اضافه دیوان شمس و غزلیات حافظ. هردو کتاب را از اول تا به آخر خواندم و لذت بردم.
البته تنهایى بود، و بعد صداى پاى سربازانى که مرتب به درخت‌ها لگد مى‌زدند آزار دهنده بود. سرهنگ وزیرى رئیس زندان به آنها گفته بود که حتا یک برگ نباید روى زمین باشد. ماه پائیز بود و فصل برگریزان درخت‌ها و امکان نداشت زمینى بدون برگ را در باغ بزرگ اوین پیدا کرد. سربازهاى بیچاره که مرتب به این دلیل کتک مى‌خوردند با لگد به جان درخت‌ها مى‌افتادند و گاهى صدایى بلند مى‌شد که انگار درخت ناله مى‌کند.
اوین، پس از انقلاب اسلامی
بعدتر، پس از انقلاب اسلامى، در سال ١٣۶٠، در ماه مرداد به دنبال دستگیرى مادر و دو برادرم باز دستگیر شدم. این بار دلیل دستگیرى چند نشریه بود که هر کس اعلام کرد که متعلق به اوست. هریک کوشش داشتیم تا بقیه را نجات دهیم. این بار مرا به یک زندان دیگر بردند که با آن دو زندان متفاوت بود. هنوز مى‌شد نگهبان‌هاى زندان را که از دوره شاه مانده بودند در زندان دید. در این سلول پنجره پائین بود و مى‌شد باغ اوین را دید. مى‌دانم که نانوایى اوین در زیر این زندان قرار داشت. برادر من به جرم داشتن نشریه – که به راستى مال او نبود – دوسال در زندان ماند. برادر دیگر که راستش را گفته بود یازده ماه بدون علت در زندان ماند. مادر من سه سال و نیم در زندان ماند، و من که هیچ نوع جرمى برایم تعیین نشده بود چهار سال و هفت ماه و هفت روز در زندان ماندم. در مجموع چهارده سال از عمر افراد خانواده ما به خاطر این چند نشریه در زندان تلف شد.
این بار مرا ازاین سلول یک نفره به بند بهدارى منتقل کردند. منصفانه باید بگویم که این بند بهدارى زندان دلگشایى بود. اتاق هاى بزرگ، با پنجره‌هاى وسیع و باز و همان هواى عالى اوین. البته در مقطعى این زندان آنقدر شلوغ شد که نفس نمى شد کشید. به این وضعیت باید افراد شکنجه شده را اضافه کرد که با پاهاى مجروح شلاق خورده روى زمین مى‌خزیدند. در کف پاى هرکدام از آنها یک آبسه به اندازه یک پرتقال بزرگ ایجاد شده بود. آنها نمى‌توانستند به آبریز ایرانى بروند، در نتیجه زندانیان با استفاده از ابر تشک‌ها و پیت پنیر نوعى آبریز فرنگى درست کرده بودند. دو نفر آنها را بغل مى‌گرفتند و روى این پیت مى‌نشاندند.
بعد هرشب صداى تیربار مى‌آمد و بامداد روز بعد در روزنامه نام کسانى را که اعدام شده بودند مى‌خواندیم. در یکى از دفعات دویست و پنجاه نفر اعدام شده بودند. ما نیز در تمام طول شب صداى تیربارها و تک تیرها را شمرده بودیم. این طورى بود که هواى خنک اوین به هواى دوزخ تبدیل شد وهنگامى که زندان آن چنان مملو از جمعیت شد که حتى امکان خوابیدن بسیار مشکل شده بود بخشى از ما را به زندان قزل حصار منتقل کردند.
بار سوم و چهارم زندان‌هاى من زمانى بود که به خاطر کتاب زنان بدون مردان دستگیر شدم و در مرحله نخست دو ماه در بند مواد مخدر زندان قصر بودم. علت این بود که کمیته منکرات از خود زندان نداشت و چون این کمیته با کمیته مواد مخدر همکارى داشت، یا اصولا آنها یک کمیته بودند پس مرا به این زندان منتقل کرده بودند. البته شک نبود که قصد اذیت و آزار هم داشتند. هنگامى که به رئیس زندان گفتم به جرم کتاب نوشتن دستگیر شده‌ام باور نکرد. زندانى‌ها نیز باور نمى‌کردند و مرا مسخره مى‌کردند. اما هنگامى که کلاس به راه انداختم تا به افراد بى سواد درس بدهم آنها کمى باور کردند که ممکن است من نویسنده باشم. به هرحال آن بار با گرو گذاشتن سند خانه ى خاله ام از زندان آزاد شدم. اما در بار چهارم که یک سال بعد اتفاق افتاد خود به دادگسترى رفتم تا سند خانه خاله‌ام را آزاد کنم این بار به یک بند عمومى در زندان اوین منتقل شدم.

یک خاطره از بند عمومى اوین
من در حیاط زندان ایستاده‌ام. پنجره‌اى روبروى من است. زن جوانى سرش را از پنجره بیرون مى‌آورد و به من سلام مى‌کند. من با محبت به او پاسخ مى‌دهم. بعدتر کسى به من مى‌گوید که این زن شوهرش را کشته است. زن را اعدام نکرده‌اند. نمى دانم شوهر چگونه مردى بوده که باعث شده زنش حکم اعدام نگیرد. دختر در سیزده سالگى شوهر کرده و در شانزده سالگى شوهرش را کشته است. این زندانى که اکنون نزدیک بیست سال دارد، مرتب با یک زندانى دیگر که اندکى از او بزرگ‌تر است راه مى‌رود. یک زندانى که جاسوس دستگاه است و مرتب دور من مى‌گردد تا خبرى به دست آورد، از من دعوت مى‌کند به اتاق آنها بروم. زن شوهر‌کُش در این اتاق است. در لحظه اى که من وارد اتاق مى‌شوم او در انتهاى اتاق خوابیده و دوستش کنار اوست. آنها تنگ هم قرار گرفته‌اند و دارند حرف مى‌زنند. زندانى جاسوس مى‌گوید این دوتا عاشق هم هستند. به راستى هم چنین برمى آید که آنها عاشق هم هستند. یک زندانى که شاگرد شوفر بوده و به دلیل اعتیاد به زندان افتاده مى‌گوید آنها همیشه با هم هستند. این نخستین بارى است که من عشق میان دو زن را دارم مى‌بینم و باید اعتراف کنم که آنها آن چنان با یکدیگر صمیمى بودند که انسان به فکر مى‌افتاد به آنها کمک کند. متوجه شدم که زندانى جاسوس وظیفه داشته این دو نفر را به من نشان بدهد. هنگامى که جاسوس مى‌پرسد نظر من چیست مى‌گویم وقتى کسى سال‌ها در زندان مى‌ماند نیازهاى عاطفى دارد. طبیعى است که چنین وضعى پیش بیاید. شاید بد نباشد که مقامات زندان ترتیب ملاقات زندانى هاى زن و زندانى هاى مرد را فراهم کنند. شاید ازدواج‌هایى رخ بدهد. زن جاسوس بسیار خوشحال است که از من حرفى بیرون کشیده. هنگامى که از اتاق بیرون مى‌روم آن دو زندانى هنوز تنگ هم نشسته‌اند.
یک زندانى دیگر نیز در زندان بود. او نیز ماجراى عاشقانه عجیبى با یک زن دیگر داشت. او در سن هفت سالگى عاشق دختر نه ساله همسایه شان شده بود. هنگامى که پدر دختر نه ساله که اینک پانزده ساله بوده بدون خبر قبلى خانواده اش را به بوشهر یا بندر عباس منتقل مى‌کند دختر عاشق که سیزده ساله است چادرى به سرش مى‌کشد و تمام ایران را شهر به شهر مى‌رود تا عاقبت یک سال بعد دختر را پیدا مى‌کند. در مى‌زند و همین که دختر را مى‌بیند مى‌گوید بیا برویم. و به این ترتیب آن دو با یکدیگر مى‌گریزند. بسیار مشکل است که باور کنیم یک دختر سیزده ساله بتواند این کار را بکند. اما اگر او را مى‌دیدید باور مى‌کردید که چنین کارى ممکن است. امروز که تمام دنیا درباره حق آزادى همجنس گرایان حرف مى‌زنند من نیز به یاد این دو خاطره افتادم.
پانویس
کتاب خاطرات زندان در سایت shahrnushparsipur.com در دسترس است و شرح کامل چهار دوره زندان من در آن است. مى‌توانید مراجعه کنید و با پرداخت مبلغى جزیى آن را در کامپیوتر خود دانلود کنید. قیمت‌ها به دلار نوشته شده، اما قابل تبدیل به پول هاى مختلف است.
شهرنوش پارسی‌پور  http://www.radiozamaneh.com/223148