۱۳۹۳/۰۹/۲۷

روایت محمدرضا عباسی از درد و رنج ملت!؟

این سخنان هیچ تفسیری لازم ندارد، زیرا خود بزرگترین تفسیر فاجعه است. می توان یک میلیون دیگر را هم با اتوبوس به کربلا برد و برگرداند، می توان انواع شعارهای دهان پرکن داد، می توان در نماز جمعه ها هر یاوه ای را بعنوان خطبه گفت و خواند، می توان، چنان که توانستند سفرهای نمایشی و پوچ احمدی نژاد به چهار گوشه ایران را زنده کردن شعارهای انقلاب به مردم معرفی کرد که کردند، می توان صندلی های مجلس را اشغال کرد و چوب لای چرخ دولت گذاشت، می توان بورسیه تقلبی گرفت و دکتر و استاد دانشگاه امام صادق شد، می توان پرونده های غارت ملی کشور در 8 سال دولت احمدی نژاد را زیر عبا پنهان کرد، می توان موسوی را به جرم دیدن همین فاجعه ای که می شنوید حصر خانگی کرد، می توان در باره فتح خرمشهر در هفته دفاع مقدس انواع ادعاها را کرد، می توان ادامه جنگ ویرانگر با عراق با هدف رویای فتح کربلا را ستود، می توان جانبازان و بسیجیان واقعی را به این روز انداخت که می بینید و می شنوید و عده ای چماقدار را بسیج کرد و به جان مردم انداخت، می توان حجاب را مسئله اصلی نظام جلوه داد، می توان، می توان، می توان. اما نمی توان بر چشم واقعیت خاک پاشید. واقعیت همین است که از زبان این جانباز در برنامه صندلی داغ صدا و سیما می شنوید. (پیک نت، بیست و پنجم آذرماه نود و سه)


درد دلهای محمدرضا عباسی، جانباز و فرماندار زمان جنگ خرمشهر
دکتر محمد رضا عباسی، فرماندار دلاور خرمشهر در دوران دفاع مقدس و از جانبازان سرافراز و نخبگان دانشگاهی کشور با ۷۰ درصد جانبازی دار فانی را وداع گفت .تلخی هجرت او را فقط شیرینی سالها هم صحبتی با وی می تواند تحمل پذیر کند. او در زمان جنگ جلودار همه بود و خود را خادم نظام و انقلاب می دانست و هم بعد از جنگ . تعهدات فزون تر از توان خود می پذیرفت. دست رد به سینه احدی نزد. خدمات ارزنده ی وی در دوره ای که مسئول منطقه آزاد اروند بود زبان زد همه است. وی مردی بود بغایت آزموده و به غایت فروتن. همپایه دانش، بینش داشت و باندازه تعلم، تجربه اندوخته بود. سخنانش مالامال از نکته های حکیمانه ، داستانهای شیرین و تجربه های ژرف بود. همواره در غایت ایجاز و با صلاحت سخن می گفت .به عبادات، بسیار ملتزم بود. نیاز نیمه شبی و گریه سحری او هیچ گاه ترک نمی شد. خدمتگذاری به مردم را وظیفه خود می دانست. همواره دغدغه خدمت به مردم محروم را داشت که در این بین برای آبادانی خرمشهر و آبادن از هیچ تلاشی دریغ نمی ورزید. دکتر عباسی پس از آن که حین عمل جراحی قبل باز به کما فرو رفته بود، روز هیجدهم مردادماه نود و یک در بیمارستان کسری تهران دار فانی را وداع گفت. روانش شاد باد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر