۱۳۹۴/۰۷/۰۱

خودکامگی رهبر و تصور او از حق مردم!؟

اشغال فلسطین و حق وتوی شورای امنیت بخشی از حق‌الناس است!
سخنان ۱۳۹۴/۰۶/۱۸ خامنه‌ای درباره نظارت استصوابی شورای نگهبان از جهات گوناگون قابل تحلیل و نقد است. برخی از زوایای مدعیات او در مقاله "خامنه‌ای حذف افراد را عقلانی، منطقی و حق خودمی‌داند"، مورد نقد قرار گرفته است. اما مدعیات او باید از جهات دیگری هم به نقد کشیده شود. نوشتار کنونی فقط و فقط یک نکته را مد نظر قرار خواهد داد.


جمهوری اسلامی یک رژیم دیکتاتوری است که به نحو سیستماتیک حقوق بشر را نقض می‌کند. این رژیم، نظام سلطه رهبری است. سلطه در اینجا به معنای حکومت کردن به شیوه خودسرانه و مطابق میل شخصی است. هر گونه طرحی برای گذار به دموکراسی و بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران، طرحی در تعارض با سلطه رهبری خودسرانه خواهد بود.
مردم که روشنفکران و متخصصان هم جزیی از آنها هستند، واژه‌ها را به معانی گوناگونی به کار می‌برند. سکولاریسم یک نمونه از این واژه هاست که به معانی مختلفی چون سکولاریسم به معنای آته‌ایسم/خداناباوری، سکولاریسم به معنای راندن دین به حوزه خصوصی، سکولاریسم به معنای فرایند تفکیک نهاد دولت از نهاد دین، و . . . به کار برده شده است. در عین حال، فلاسفه و جامعه‌شناسان می‌کوشند تا به نحو موجه، از کاربرد خود دفاع کنند. به همین دلیل آنان گفته‌اند که کاربرد سکولاریسم به معنای محو دین، نه موجه است، نه پیش‌بینی پدران علم جامعه شناسی در این خصوص درست از کار در آمد. پیتر برگر در سال ۱۹۹۷ اعلام کرد که پیش‌بینی ما تا دهه شصت میلادی محو دین بود، اما دین قدرتمندانه بازگشت و نشان داد که ما خطا کرده بودیم.

خامنه‌ای و کاربرد مفاهیم
در جمهوری اسلامی رهبر خودکامه مفاهیمی می‌سازد و به معنای خاصی آنها را به کار می‌برد، مثلن اسلامی کردن علوم انسانی، تهاجم فرهنگی دشمن، شبیخون فرهنگی دشمن، ناتوی فرهنگی، نمایندگان گردن کلفت، فتنه و فتنه‌گران، و . . . صدها مورد دیگر.
برخی از این مفاهیم هزینه‌های بسیار سنگینی برای جامعه ایران داشته است. اسلامی کردن علوم انسانی و دانشگاه‌ها را در نظر بگیرید. پاک‌سازی دانشگاه‌ها از استادان و دانشجویان غیر خودی فقط و فقط منحصر به دهه شصت نبود، این پروژه سه دهه است که تداوم دارد و رکن رکین پروژه اسلامی کردن دانشگاه‌ها است.
این پروژه هزینه انسانی بسیار بالایی داشت. هزینه مالی آن نیز بسیار چشمگیر بوده است. بودجه فراوانی به امر اسلامی کردن علوم انسانی از جمله به مصباح یزدی اختصاص یافت و حاصل آن صفر بود. آری خامنه‌ای حق دارد اصطلاح علوم انسانی اسلامی را به کار برد، اما ساختن علوم انسانی/ اجتماعی اسلامی ناممکن است. به این دلیل بسیار ساده که این علوم، علوم تجربی هستند و تجربه داور نظریه‌های این علوم است. داوری تجربه، یعنی عدم داوری دین و ایدئولوژی. دین و ایدئولوژی در مقام گردآوری دانش حضور دارند، اما پس از مقام گردآوری، نوبت به مقام داوری می‌رسد و ترازوی تجربه راه به مدعیات غیر تجربی نمی‌دهد.
خامنه‌ای به عنوان یک شخص حق دارد مفهوم‌سازی کرده و مفاهیم را به معنای خاصی به کار برد. اما به عنوان رهبر سیاسی، تک تک این مفاهیم، هزینه‌های سنگین بلند مدتی برای ایران و ایرانیان داشته است. اصطلاح افسانه هولوکاست که توسط او ساخته شد و به کار رفت، جز خدمت بی‌کران به نتانیاهو و دست راستی‌های اسرائیل، و زیان‌های بسیار برای ایران و ایرانیان، هیچ اثری نداشت.

سلطه و کاربرد مفاهیم
نقد اصلی این نوشتار متوجه این رویکرد است که مفهوم‌سازی و کاربرد مفاهیم، حق انحصاری رهبر است. دائمن گفته شده و می‌شود که سخن مقام معظم رهبری و رهبر خردمند و فرزانه انقلاب در این زمینه، فصل‌الخطاب است. یعنی پس از مفهوم‌سازی و کاربرد آن توسط خامنه‌ای، همه باید این مفهوم و کاربرد خاص را بپذیرند و هیچ کس حق شک و تردید در آن را ندارد.
به تعبیر دیگر، خامنه‌ای می‌گوید، معنای واژه آن است که من تعیین می‌کنم و همگان آن را باید به همان معنایی که من به کار می‌برم، به کار برند. او در انتخابات سال ۹۲ گفت که رأی مردم حق‌الناس (حق مردم) است و هیچ کس حق تغییر آن را ندارد. یعنی با این سخن، تقلب انتخاباتی ظاهرن ممنوع اعلام شد. دیگران از جمله هاشمی رفسنجانی این مفهوم را گرفته و در صدد بسط آن بر آمدند و آن را به معنای انتخابات آزاد و نفی هر گونه تقلب به کار بردند. حسن روحانی گامی دیگر پیش نهاد و نظارت استصوابی شورای نگهبان را نفی کرد.
خامنه‌ای می‌گوید، معنای واژه آن است که من تعیین می‌کنم و همگان آن را باید به همان معنایی که من به کار می‌برم، به کار برند.
خامنه‌ای وارد میدان شد و گفت که بعضی بی‌خود ایراد می‌کنند. بخشی از این حق‌الناس، همین حق رأی شورای نگهبان است؛ همین حق نظارت استصوابی و مؤثر شورای نگهبان است؛ این جزئی از حق‌الناس است، این را باید رعایت کرد، این را باید حفظ کرد.
بدین ترتیب، حذف هزاران تن از مخالفان، منتقدان و رقبا توسط شورای نگهبان، جزو حق الناس شد. چرا؟ چون من می‌گویم. خامنه‌ای حق الناس را به معنای حذف نامزدهای میلیون‌ها تن از مردم به کار می‌برد. حق الناس یعنی محروم کردن ده‌ها میلیون انسان از حق انتخاب کردن و نامزد شدن.
رهبری خودسرانه مطابق میل شخصی به حوزه مفاهیم و کاربرد معنای آن تعمیم یافته است. دیگر هیچ یک از زمامداران جمهوری اسلامی و رسانه‌ها حق ندارند کوچک‌ترین شک و تردیدی در موجه بودن این کاربرد حق الناس روا بدارند. برای این که واژه را باید به معنایی به کار برد که سلطه رهبری خودسرانه می‌خواهد و می‌پسندد.

تالی فاسد این رویکرد
خامنه‌ای باید به پیامدهای منطقی این رویکرد التزام داشته باشد. به چند مورد زیر بنگرید.
الف) اسرائیل سرزمین‌های فلسطینیان را اشغال کرده و نه تنها زیر بار قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل در این خصوص نمی‌رود، بلکه طرح صلح آمریکا، اروپا، سازمان ملل و روسیه، مبنی بر بازگشت به مرزهای ۱۹۶۷ را نمی‌پذیرد. یعنی نه حاضر به عقب‌نشینی از سرزمین‌های اشغالی است و نه حاضر است که به فلسطینیان حقوقی برابر با اسرائیلی‌ها بدهد. رئیس جمهور، نخست وزیر و وزیر دفاع کنونی اسرائیل گفته‌اند که صلح با فلسطینی‌ها در دوران زندگی آنان محقق نخواهد شد. آنان نیز مدعی هستند که در حال دفاع از حق الناس یعنی شهرک‌سازی در سرزمین‌های اشغالی و جایگزین کردن یهودیان به جای فلسطینی‌ها در سرزمین‌ها آنان، هستند.
ب) حق وتوی پنج دولت عضو شورای امنیت سازمان ملل، از نظر بسیاری از متفکران و دولت‌ها، عملی ناحق و سلطه‌گرانه است. اگر هیچ‌کس در دنیا چنین نظری نداشته باشد، حداقل خامنه‌ای و دیگر رهبران جمهوری اسلامی بر این باورند که وتوی این دولت‌ها نافی حقوق دیگر ملل است. اما اگر از دولت‌های دارای حق وتو بپرسید، خواهند گفت که در حال دفاع از حق الناس یعنی حقوق مردم خود و مردم جهان هستند.
پ) حدود شش ماه است که دولت‌های حوزه خلیج فارس به رهبری دولت عربستان سعودی و با همکاری اطلاعاتی آمریکا، در حال بمباران مردم یمن هستند. هزاران تن کشته و زخمی و صدها هزار تن آواره شده‌اند. سازمان ملل وضعیت مردم یمن را فلاکت‌بار گزارش کرده و دیده‌بان حقوق بشر و عفو بین‌الملل به جنایات جنگی دولت‌های متجاوز اعتراض کرده‌اند. اما عربستان سعودی و دیگر کشورهای سهیم در تجاوز، مدعی‌اند که در حال دفاع از “حق الناس”‌اند. آنان می‌گویند که دولت منتخب مردم یمن توسط حوثی‌های طرفدار جمهوری اسلامی از طریق کودتا سرنگون شده و آنها آمده‌اند تا از حق مردم یمن دفاع کند. اگر آیت‌الله خامنه‌ای حق دارد مفاهیم را به شیوه خاص خود معنا کند، چرا رهبران عربستان سعودی مجاز نباشند؟
ت) از سال ۲۰۱۱ تاکنون، دولت‌هایی می‌گویند که بشار اسد باید برود. همه آنان مدعی هستند که در حال دفاع از حق الناس‌اند. جالب‌تر از همه دولت‌های منحط حوزه خلیج فارس است که هیچ نسبتی با دموکراسی و حقوق بشر ندارند، اما در سوریه با حمایت مالی و تسلیحاتی از گروه‌های اسلام‌گرای تروریست، به دنبال تحقق “حق الناس”‌اند. یعنی، دولت‌های فاقد هرگونه انتخابات، به دنبال حذف رئیس جمهوری هستند که لااقل در کشورش انتخابات نمایشی وجود دارد.
آنان دیگر هیچ التزامی به حقوق بین‌الملل ندارند. مطابق حقوق بین‌الملل هیچ دولتی نمی‌تواند برای کشور دیگری رهبری سیاسی تعیین کند، اما اینها، براساس معنایی که خود به حق الناس می‌بخشند، چنین می‌کنند. مگر خامنه‌ای در منطقه با همین منطقه مداخله نمی‌کند؟
نتیجه
خامنه‌ای از طریق شورای نگهبان با مردم ایران همان کاری را انجام می‌دهد که دولت‌های دارای حق وتو با ایران کردند. مگر اصول‌گرایان مدعی نیستند که توافق هسته‌ای و قطعنامه شورای امنیت که به ایران تحمیل شد، ترکمانچای جدید است؟
سعید جلیلی گفته که ایران در توافق وین از ۱۰۰ حق مسلم خود صرف نظر کرده، دربرخی از موارد مورد توافق، تحقیر نظام اتفاق افتاده است، قطعنامه اخیر با همکاری ایران توسط نظام سلطه علیه ما صادر شده است.
سردار نقدی، فرمانده کل بسیج، گفته که ملت نمی‌تواند بیشتر از این حد از حقوق خود کوتاه بیاید زیرا دشمن اکنون می‌خواهد تحریم‌ها را لغو نکند در صورتی که اگر تحریم‌ها لغو نشود نتیجه مذاکرات سه هیچ به نفع دشمن است.
کامران دانشجو، وزیر فرهنگ و آموزش عالی احمدی‌نژاد، پرسیده که آیا بخشیدن ۱۴ هزار و ۳۰۰ سانتریفیوژ به اجنبی‌ و دشمن قسم‌خورده، بدون این که تحریم‌ها لغو شود، نمی‌تواند بیشتر شبیه به رفتار قجری باشد؟
خامنه‌ای حالا باید همان چیزی که شورای نگهبان جهانی بر ایران تحمیل کرده و پیروان رهبری آن را ترکمانچای جدید می‌خوانند، توسط شورای نگهبان خودش تصویب کند. آری، این هم بخشی از حق الناس است!
اکبر گنجی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر