۱۳۹۳/۰۵/۲۴

مشکل دین و جهان بینی دینی چیست؟

وقتی هواپیمایی سقوط می کند، مشیت الهی است.
اما اگر یک نفر جان سالم بدر کند می شود معجزه
وقتی زمین لرزه شهری را با خاک یکسان می کند، می شود تقاص گناهان مردمان.
اما اگر با تلاش امدادگران کودکی از زیر آوار نجات پیدا کند، می شود معجزه! 
وقتی اقتصاد خراب است، مشکل را در ساپرت پوشیدن می بینند.
اگر با تلاش متخصصان علم اقتصاد، شرایط اقتصادی تکانی بخورد، می شود برکت الله!
وقتی پزشکی بیماری را عمل جراحی کند، اگر بیمار بمیرد می شود حکمت خدا ولی اگر زنده بماند می شود لطف خدا!
مشکل دین و جهان بینی دینی این است که بجای پیدا کردن راه حلی منطقی که بتوان از بروز رخدادهای ناگوار مشابه جلوگیری کرد یا آسیب آن را به حداقل رساند به توجیه و ماله کشی آن می پردازد و همیشه آن را به یک موجود خیالی دست نیافتنی و غیرقابل محاکمه کردن می سپارد. اینها همه اش توجیهاتی هستند برای نپذیرفت بار مسئولیت انسانی.
در مقابل؛ انسان خردمند، بجای این توجیهات به این فکر می کند که چگونه ایمنی هواپیماها را بالا ببرد. چگونه خانه هایی مقاوم بسازد که در زمین لرزه بعدی تلفات جانی و مالی کمتری ببیند. چگونه اقتصاد جامعه را بسازد تا شرایط بهتری برای کسب درآمد و آسایش و رفاه مردم بدست آید. چگونه روش های درمانی بهتر برای مبارزه با بیماری ها و یا پایین آوردن ریسک عمل های جراحی ابداع کند.
وقتی دین و خدا را به همین سادگی و با عقل و منطق به چالش کشیم، چند جواب مغلطه وار را می شنویم.
یک) ایراد از دین نیست، این دینداری ماست که ایراد دارد (مغلطه اسکاتلندی واقعی)؛ پرسش اینجاست که این دین واقعی و خیالی شما کجاست که در هیچ یک از ارکان زندگی نقشی ندارد؟
دو) عقل را چه کسی به دانشمند داده (مغلطه مصادره به مطلوب)؟ بگذریم که علم با شواهد بسیار ثابت کرده که مغز ما مانند مغز دیگر جانوران محصول فرگشت است و خدا یا هر موجود خیالی دیگر هیچ نقشی در آن نداشته، اگر شما می خواهید داشتن عقل را به این خدای خیالی نسبت دهید راه بسیار دشواری از منطق دارید. باید نخست وجود این خدا و سپس اینکه خدای مدعی شما همان خدایی است که این عقل را به قول شما داده را اثبات کنید و سپس آن را پیشفرض برهان خود قرار دهید. نه اینکه از روی هوا آن را درست بپندارید چون شما به غلط می پنداری درست است.
سه) علم ناقص است و در خیلی مورد اشتباه کرده (مغلطه توسل به جهالت) مسلم است که علم ناقص است. اصلن زیبایی علم و فن آوری همین است که ناقص باشد و با تلاش و کوشش و تجربه بتوان روز بروز بر دانسته ها افزود و از ندانسته ها کاست. اما این دلیل نمی شود که شما با توسل به جهل امروزی بشر به برخی چیزها، بدون هیچ دلیلی برای آن بخش از ندانسته ها خدایی فرضی بتراشی خدای حفره ها God of Gaps که البته این خدا با گسترش علم روز به روز کوچکتر و کوچکتر می شود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر