۱۳۹۴/۱۰/۱۷

فاجعه در مضایا، سوریه!؟

یک‌شنبه صبح پیش از سحر، یک زن حامله و دخترش تلاش کردند از مضایا فرار کنند. مضایا روستایی کوهستانی است میان قله‌های برف‌گرفته جنوب غرب سوریه. وقتی به حاشیه‌ جنوب شهر رسیدند پای یکی‌شان روی مین رفت و صدای انفجار، پست بازرسی حزب‌الله را که همان نزدیکی بود خبردار کرد. سربازها به سمت‌ آنها تیراندازی کردند. انفجار و رگبار و سپس مادر و دختر هر دو کشته شدند.


این خبر را دیده‌بان حقوق بشر سوریه مستقر در لندن گزارش کرده و وایس نیوز با پرس‌وجو از اهالی روستا از صحت آن مطمئن شده است. تعداد فرارهایی از این دست، از سر استیصال بیش‌تر و بیش‌تر شده است. از ماه ژوئیه، نیروهای وفادار به بشار اسد و شبه‌نظامیان حزب‌الله لبنان، مضایا را محاصره کرده‌اند؛ شهری که بیش از ۴۰ هزار نفر جمعیت دارد.
تنها در ماه گذشته سی و یک نفر از اهالی روستا یا از گرسنگی جان داده‌اند یا در تلاش برای گریز از حلقه‌ محاصره‌ حزب‌الله کشته شده‌اند. طبق گزارشی که انجمن پزشکی سوری آمریکایی تهیه کرده، قیمت یک کیلو آرد در روستا حدودن صد دلار و میانگین درآمد سرانه در سوریه کم‌تر از دویست دلار در ماه است.
شام برگ توت‌فرنگی داشتیم این حرف را رجا، یک معلم بیست و شش ساله انگلیسی و ریاضی، در شهر مضایا می‌گوید و اضافه می‌کند که سه ماه است حتا یک وعده غذای واقعی نخورده‌ است. او از ماه ژوئیه که محاصره شروع شد، پانزده کیلو وزن کم کرده و می گوید بچه‌ها برگ درخت می‌خورند. کوچک‌ترها و پیرها می‌میرند.
در ماه دسامبر که آمار تلفات بالا رفت، اهالی روستا در شبکه‌های اجتماعی کمک خواستند و عکس‌های ناراحت‌کننده‌ای گذاشتند که اردوگاه‌های کار اجباری نازی‌ها را به یاد می‌آورد.
رجا می‌گوید رژیم اسد از روستای مضایا، به خاطر شرکت در قیام ۲۰۱۱ سوریه انتقام می‌گیرد. آوریل ۲۰۱۱ وقتی اعتراض‌های بدون خشونت به خیابان‌های الزبدانی در همسایگی مضایا رسید، رجا هم به‌ آنها پیوست. او می‌گوید می‌خواستیم سوریه را از شر اسد راحت کنیم. رجا در این راه بازداشت و شکنجه شده و حالا بعد از پنج سال جنگ داخلی، آینده‌ روشنی پیش رو نمی‌بیند. روزهای اول انقلاب می‌گفتیم کسی رو نمی‌شه گرسنگی‌ داد یا ترسوند. حالا فهمیده‌ام که اشتباه می‌کردیم.
مضایا که میان رشته‌‌کوه‌های القلمون، نزدیک مرز لبنان و در فاصله‌ پنجاه کیلومتری دمشق است، روی خط کلیدی و استراتژیکی قرار گرفته که محل درگیری چند گروه مختلف در جنگ داخلی سوریه است. به نظر جاشوا لندیس، رئیس مرکز مطالعات خاورمیانه در دانشگاه اوکلاهما و ویراستار وبلاگ سیریا کامنت، سرکوب نا‌آرامی در القلمون برای بقای رژیم کلیدی است. اگر شورش‌های این منطقه بالا بگیرد، یک‌راست روانه‌ دمشق می‌شود. در سال‌های اول انقلاب بسیاری از روستاهای کوهستانی نزدیک به مرز لبنان از در مخالفت با اسد در‌آمدند و به خیل شورشیان مناطق دیگر سوریه پیوستند که مسیر مبارزه‌ مسلحانه را پیش‌ گرفته بودند.

شگرد به زانو در آوردن مردم با گرسنگی
با بالا گرفتن خشونت انقلاب، مرز سوریه و لبنان برای قاچاقچیان اسلحه، به مسیر مهمی تبدیل شد که اسلحه و مهمات را تا نزدیکی پای‌تخت می‌رساند. برای اسد و هم‌پیمانان ایرانی، روسی و لبنانی‌اش، تسخیر این ناحیه‌ مرزی اولویت پیدا کرد. حتی اولویتی بالاتر از درگیری در نواحی شمالی و با گروه‌هایی چون داعش و جبهه‌النصره‌ وابسته به القاعده.
این‌طور بود که با کمک نیروهای شبه‌نظامی حزب‌الله، اسد مقاومت منطقه را با محاصره‌ مناطق کوهستانی، بی‌رحمانه در هم کوبید. محاصره‌هایی که یادآور جنگ‌های قرون وسطایی بود. در کنار ایست‌های بازرسی و میدان‌های مین، رژیم و هم‌پیمانانش راه آب و غذا به شهرهای جدا افتاده را بسته‌اند. لندیس می‌گوید: «مردم را با گرسنگی به زانو درمی‌آورند. این شگرد کهنه‌ای است
هشدار به جامعه جهانی و سازمان ملل: جلوی مرگ تدریجی کودکان مضایا از گرسنگی را بگیرید.
در ماه سپتامبر حزب‌الله وارد شهر الزبدانی شد که در سه کیلومتری شمال مضایا قرار دارد و تنها راهی است که این شهر را به دنیای خارج وصل می‌کند. به لطف توافقی که ایران و ترکیه کرده بودند، به چند پیکارجویی که در کمین مانده بودند، امان دادند که شهر را ترک کنند.
وقتی حزب‌الله وارد شهر شد، هر کس را که مخاصم تشخیص می‌داد به مضایا تبعید می‌کرد. به قول اهالی، این شگردی بود که غیرنظامیان شهر را به دو گروه موافق رژیم و مخالف رژیم تقسیم کنند. لؤی، دانشجوی ۲۸ ساله‌ اهل الزبدانی را هم‌راه مادرش به زور به مضایا فرستادند. او در مکالمه‌ تلفنی گفت که اگر بروید مضایا، اون‌جا از گرسنگی هلاک می‌شوید.
ام‌محمود، مادر ۵۲ ساله‌ لؤی هم ماه‌هاست که وعده‌ای غذا نخورده و می گوید آرزویش اینه که یک تکه نان گیر بیاورد.

نبود خدمات درمانی و دارویی
گروه‌های مدافع حقوق بشر در سوریه نگران مضایا هستند. دکتر عمار غانم، پزشک سوری که در این منطقه بزرگ شده می گوید که منطقه را زندان بزرگی کرده‌اند و دارند خفه‌اش می‌کنند. غانم، عضو هیئت رئیسه‌ جامعه‌ پزشکی سوری آمریکایی، می‌گوید که رژیم آن‌جا می‌خواهد مردم را بکشد. خدمات پزشکی روستا ناچیز است. لوازم و تجهیزات ندارند. آموزش ندیده‌اند. یکی از پزشکانشان دام‌پزشک است که حالا آدم‌ها را نیز جراحی می‌کند. ما می‌خواهیم لوازم و تجهیزات بفرستیم که خب البته از سد محاصره نمی‌توانیم بگذریم.
تلاش‌های سازمان ملل برای کمک‌رسانی به روستای تحت محاصره موفق نبوده است. در اکتبر موفق شدند محموله‌‌ای بیسکویت به الزبدانی و مضایا برسانند. اما تاریخ مصرف غذاها گذشته بود. در سه ماه گذشته رژیم اسد جلوی محموله‌های دیگر را گرفت که در عمل و در سردترین ماه‌های سال، انگار حکم قتل ده‌ها کودک و سالمند غیرنظامی را صادر کرده باشد. اما دلایل عملی دیگری هم برای این محاصره هست. حزب‌الله سعی می‌کند غیرنظامیان مضایا را با سلامت غیرنظامیان شیعه‌ شمال کشور که در کفریا و الفوعه تحت محاصره‌ نیروهای پیکارجو هستند معامله کند. لندیس می‌گویدکه این شگرد مذاکره‌ است. به زبان ساده حزب‌الله مردم را گروگان‌ گرفته است. در واقع در ماه سپتامبر اعضای گروه شبه‌نظامی سنی احرارالشام که روستاهای شیعی را محاصره کرده است – با دولت سوریه وارد مذاکره شد تا هر دو محاصره هم‌زمان برداشته شوند. با آن که مذاکره‌کنندگان موفق شدند برای پیکارجویان داخل الزبدانی امان بگیرند، مردم غیرنظامی زجرکشیده هنوز نتیجه‌ای از این مذاکرات ندیده‌اند.
این محاصره بی‌شک تلفات انسانی خواهد داشت. چندین نفر از ساکن مضایا گفته‌اند که پیکارجویان احرار‌الشام در روستا هستند. این گروه در شمال سوریه با القاعده می‌جنگد. لندیس، کارشناس سوریه در دانشگاه اوکلاهما اما معتقد است کسانی که در مضایا به احرار پیوسته‌اند به احتمال زیاد با این گروه نزدیکی ایدئولوژیک ندارند بلکه «برای زنده ماندن می‌جنگند. آنها با هرکس که فکر کنند نجاتشان می‌دهد متحد می‌شوند
هر چه از شروع محاصره می‌گذرد، غیرنظامیان امیدشان را بیشتر از دست می‌دهند و وحشت‌شان از این است که سرنوشت‌شان در سایه‌ اخبار جنگ با داعش گم شود.. رجا می‌گوید «اگر درباره‌ ما بنویسید مردم شاید بخوانند، ولی درست بعد از اتمام خواندن فراموش‌مان می‌کنند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر