اینها فکر کرده اند که بی سوادی تنها ناتوانی در خواندن نوشتن است. نه، هرگز! بی
سوادی تنها این نیست که ان.پی.تی را ام.پی.تی بنویسیم. بیسوادی در عرصه دنیای امروزین،
ناتوانی در درک معادلات پیچیده اقتصادی، اجتماعی و سیاسی حاکم بر جهان است.
بی سوادی ندیدن آمار فساد و جرم و جنایت و تورم و بیکاری و فقر در داخل کشور است.
بی سواد کسی است که رشد اقتصادی منفی 6 درصد را نمی بیند.
بیسواد کسی است که نرخ 35 درصدی بیکاری (در برخی استانهای محروم 50 درصد) را نمی
بیند.
بی سواد کسی است که نمی بیند تنها در سال 92 و تنها در شهر تهران 2700 نفر به علت
آلودگی هوا جان باختند، آلودگی ای که مهمترین علت آن مصرف بنزین بی کیفیت غیراستاندارد
است که دولت قبلی تولید می کرد.
بی سواد کسی است که نمی داند راه افتادن سونامی سرطان با رشد حیرت انگیز 181 درصدی
در سال 91 نتیجه مصرف بنزین غیراستاندارد به عنوان سوخت است.
بی سواد کسی است که زندگی 45 درصد مردم ایران در زیر خط فقر (با آمارهای سال
1391 نه با آمار امسال) را مخالف عزت و قدرت و شوکت و اقتدار داخلی و بین المللی نمی
داند ولیکن مذاکره با امریکا به عنوان تنها عضوی از گروه 1+5 را مخالف عزت کشور می
داند.
بی سواد کسی است که نرخ 50 درصدی شاخص فلاکت زندگی مردم برایش اهمیت ندارد اما
کراوات بستن یک استاد دانشگاه در سوئیس را مغایر آرمانهای انقلاب می داند.
بی سواد کسی است که توافق بین المللی ژنو را که زیر نظر مستقیم و با موافقت رهبری
صورت گرفته ژنوچای و در ضدیت با ارزشهای اسلامی می داند اما کاهش سن فحشاء به 13 سال
و قاچاق دختران ایرانی برای تن فروشی به دبی را با ارزشهای اسلامی مخالف نمی داند و
دلواپس نمی شود و تظاهرات به خاطر ۀن راه نمی اندازد.
بی سواد کسی است که با عینک و ذره بین بدنبال برجسته کردن معضلات اجتماعی کشورهای
اروپایی و امریکا است اما مرگ سالانه 200 هزار نفر از شهروندان کشور خود را به دلیل
اعتیاد و عوارض سوء آن نمی بیند!
بی سواد کسی است که کسب رتبه سوم از حیث داشتن تورم اقتصادی در میان 161 کشور جهان
و کسب رتبه 144 از میان 177 کشور جهان از حیث فساد اداری او را شرمنده نمی کند، اما
از انگلیسی صحبت کردن وزیر امور خارجه خشمگین و شرمسار است.
فکر کنم بیسواد تنها خود من هستم!!؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر