جام زهر دوم را مدتی لیس زدند تا آن
که بالاخره دیروز در لوزان جرعه بزرگی از آن را سرکشیدند و بقیه را نیز به زودی
سرخواهند کشید. فقط ادا و اطوار درمیآورند و حوصله دنیا را سرمیبرند.
جام زهر نخست، پذیرش آتشبس در جنگ با
عراق بود که خمینی سرکشید؛ جام دوم، تسلیم در برنامه هستهای برای رهایی از
تحریمهاست. در جنگ با عراق میخواستند کربلا را بگیرند و از آنجا به“قد” برسند؛ در
برنامه هستهای برای بقای در قدرت میخواستند با تولید بمب اتم به تضمین دست
یابند. ولی در هر دو مورد شکست خوردند و ناچار شدند از مواضع اعلامشدهیشان عقب
بنشینند. افتضاح! معلوم نبود اگر روحانی نیامده بود و ظریفی در کار نبود، سرنوشت
ملت بینوا به کجا کشیده می شد!
دو شکست، در پرونده دو جنایت عظیم
قرار میگیرند: جنایت تداوم جنگ و اصرار بر ادامه آن با شعار “جنگ، جنگ تا پیروزی”
و “جنگ تا رفع فتنه از عالم” که حاصل آن تحمیل خسارتهای انسانی و مادی عظیمی به
مردم ایران و عراق بود، و جنایت فقیرسازی کشور به اسم غنیسازی که باعث شد کشور و
مردم زیر فشار تحریم های بین المللی درازمدت قرار گیرند، باعث شد در منطقه
مسابقه تسلیحاتی و گرایش به اتم تقویت شود، و همچنین باعث شد که رانتخواری از
تحریم و عملیات مافیایی برای قاچاق تکنولوژی هستهای، کمپلکس نظامی-اقتصادیایدئولوژیک
حاکم را پروارتر کند.
جنایتی دیگر که شاخص جمهوری اسلامی
است، سرکوبگریهایی است که رژیم تازه، بلافاصله پس از استقرار، در رویارویی با
غیرخودیها پیش گرفت. با این سرکوبگریها دهه نخست پس از انقلاب خونین شد. به شدت
سر کوب شدند: هم آنانی که انقلاب را نمیخواستند، و هم آنانی که انقلابی دیگر میخواستند،
رکن دیگر انقلاب ۵۷ را تشکیل میدادند
و تصورشان از انقلاب هر چیزی بود جز استقرار ولایت فقیه. سرکوب هیچگاه قطع نشد.
قتلها و بگیر و ببندها زنجیرهای بیگسست را تشکیل دادند، زنجیرهای که آغاز
استقرار رژیم تازه را پیوند میدهد به این دوره که شیوخ فرتوت گشتهاند.
محمدرضا نیکفر (همراه با
اندکی دستکاری!)
این لعنتیها برای خوردن هر جام زهری 8 سال زهر به کام این ملت بخت برگشته میریزن.
پاسخحذف